یکی هرچی داشت و به طوفان سپرد
یکی آبروشو سر هیچ برد
یکی با هوس هرچی بودو شکست
یکی هم نشست و فقط غصه خورد
دروغ شد واسشون مثل حرف راست
نمی دونن این جاده بی اتنهاست
دیگه یادشون رفته کی هستن و
نمی دونن این اشتباه از کجاست
از ماست که بر ماست ، گم شدیم و پیداست
این نفرت و اندوه از سردی دلهاست
از ماست که بر ماست این عشقها بی معناست
اگه تلخی مجنون شیرینی لیلاست
از ماست که بر ماست
از ماست که بر ماست
...
یکی با یه احساس دیوونه رفت
یکی هم مسیرش رو وارونه رفت
عجب حسرتی شد برای همه
چه روزای خوبی از این خونه رفت
نشستیم و گفتیم خواست خداست
ولی این بهانست حقیقت کجاست
تاکی خود فریبی که تقدیر بود
حقیقت همینه که تقصیر ماست
حقیقت همینه که تقصیر ماست
آهنگ وبم عوض شد
زلال باش ... ،
زلال تر از قطرات اشک
فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی
یا دریای بیکران، زلال که باشی، آسمان در تو پیداست
وقتی محرم میشی خیانت رو فراموش کن
چون از محرم تا مجرم فقط یک نقطه فاصله است...
سعـی کن در زندگی آنقدر کامل باشـی
که بزرگترین تنبیه تو برای دیگـران ،
گرفتن خودت از آنهـا باشد ...
کم سرمایه ای نیست ؛
داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند !
ولی ....
از آن بهتر داشتن آدمهاییست ،
که وقتی حالت را میپرسند ؛
بتوانی بگویی :
خوب نیستم ... !
آن سوی همه ی دلــــــــــــتنگی ها . . .
خــــُـــــدایی هست . . .
که داشتنش . . .
جبــــــــــــــران همــــــــــه ی نداشتن هاست . .
پیمانی که در طوفان با خدا می بندی،
در آرامش فراموش نکن!
مردی از دست روزگار سخت مینالید. پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست. استاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزهاش پرسید؟ل
آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت: خیلی شور و غیرقابل تحمل است.
استاد وی را کنار دریا برده و به وی گفت: همان مقدار آب بنوشد و بعد از مزهاش پرسید؟
مرد گفت: خوب است و میتوان تحمل کرد.
استاد گفت شوری آب همان سختیهای زندگی است. شوری این دو آب یکی ولی ظرفشان متفاوت بود.
سختی و رنج دنیا همیشه ثابت است و این ظرفیت ماست که مزه آن را تعیین میکند پس وقتی در رنج هستی بهترین کار بالا بردن ظرفیت و درک خود از مسائل است
خدا جـــــــــــــــــــون!!!!
خودمونیما....
خیلی هوامو داری ها!!!!
عاشقتم
بی
تفاوتی هایم را ببخش.
این روزها ذهنم آرام نیست ..
دوست دارم خودم را بی خیال از عالم و آدم نشان دهم
اما سخت است انگاری باری سنگین روی شانه های نحیفم لم داده و من دارم به زور خنده های اجباری و اشکهای پنهانی تحملش
میکنم..
این دقایق کسالت آور بیشتر از همه آزارم میدهد..
.: Weblog Themes By Pichak :.