قطره
تاريخ : شنبه 20 دی 1393برچسب:, | 20:14 | نویسنده : محدثه

 

 قـطـره؛ دلش دریـــــا می خواست


خیلی وقت بود که بـه خـدا خواسته اش رو گفته بود


هـــر بـــار خـدا می گفت :  “از قطره تا دریا راهیست طولانی،

راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریــا نیست!  “


قـــطــره عبـــور کـــرد و گــذشت


قــطـره پشت سـر گـــذاشت


قـطــره ایـستاد و منـجمـد شـد


قـــطـره روان شد و راه افــتــاد


قطره از دست داد و به آسمان رفت


و قطره؛ هر بار چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت


تا روزی که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دریا شدن!


خــــدا قـــطـــره را بــه دریــا رسانــد


قــطــره طـعـم دریــا را چـشید


طــعـم دریـــا شـدن را


اما؛ روزی دیگر قطره به خدا گفت: از دریا بزرگ تر هم هست؟


خــــدا گــفــت : هـسـت!


قطره گفت : پس من آن را می خواهم


بـــزرگ تـــریـن را، و بی نهـایـت را !


پس خدا قطره را برداشت و در قـــ❤ـلـــب آدم گذاشت

 

و گفت : اینجا بی نهایت است!


و آدم عـــــاشق بــــود

دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را درون آن بریزد


اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت


آدم همه ی عشقش را درون یک قطره ریخت


قطره از قــ❤ـــلــب عـــاشـق عبور کرد!


و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید. خدا گفت :


“حالا تو بی نهایتی، زیرا که عکس من در اشــک عــاشق است!  “

 



نظرات شما عزیزان:

☂باران
ساعت9:30---29 دی 1393


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: